پایمال کردن. (آنندراج) ، رفتن: چه چاره ست تا این ز من بگذرد پی ام اختر بد مگر نسپرد. فردوسی. به شخّی که کرگس بدو نگذرد برو گور و نخچیر پی نسپرد. فردوسی. کافر کشته بهم برنهی و تابه تبت بسم باره بکافور همی پی سپری. فرخی
پایمال کردن. (آنندراج) ، رفتن: چه چاره ست تا این ز من بگذرد پی ام اختر بد مگر نسپرد. فردوسی. به شخّی که کرگس بدو نگذرد برو گور و نخچیر پی نسپرد. فردوسی. کافر کشته بهم برنهی و تابه تبت بسم باره بکافور همی پی سپری. فرخی